اختلال یادگیری کودکان کار و مسئولیت اجتماعی سازمانهای مردمنهاد
دکتر یاشار خدائی، عضو هیأت مدیره مؤسسه یاریگران کودکان کار پویا
خیــر کـــن بــا خـلق، بهـر ایزدت
یــا بـــرايِ راحــت جــان خـودت
تــا هـمــاره دوســت بینی در نظــر
در دلت نـایــد ز کین نـاخوش صور
مولوي ، 1386؛ دفتر چهارم ص 545 ، ب 1980 -1981
- از منظر اجتماعی مسئول بودن بدان معناست که انسانها و سازمانها میبایست با اخلاق مداری، انگیزش و حس همنوع دوستی نسبت به مسائل اجتماعی، فرهنگی و محیطی پاسخی مناسب دهند. تلاش و تکاپو جهت برقراری مسئولیت اجتماعی، به افراد، سازمانها و دولت کمک میکند تا بر پیشرفت، کار و جامعه نقش مثبت و اثربخشی داشته باشند.
- کودکان کار به کودکان کارگری گفته میشود که به صورت مداوم و پایدار به خدمت گرفته میشوند، به طوری که این امر آنها را در بیشتر اوقات از رفتن به مدرسه و تجربه دوران کودکی بیبهره میسازد و سلامت روحی و جسمی آنها را تهدید میکند. کودکان کار بر اساس دو فاکتور به صورت رسمی در کشورهای مختلف تعریف میگردند: نوع کار و حداقل سن مناسب برای آن کار.
عموماً به کودکی کودک کار گفته میشود که مشغول به فعالیتی باشد که برای سلامت فیزیکی، روانی، اجتماعی، اخلاقی و شخصیتی کودک مضر باشد، و با تحصیل کودک تداخل پیدا کند. (ویکیپدیا)
- هر اختلالی که در آن موفقیت تحصیلی فرد، با توجه به سن و آموزش و هوش و يا براساس آزمونهای معیار خواندن و نوشتن و محاسبه، از آنچه انتظار میرود بسیار کمتر باشد، اختلال یادگیری توصیف میشود. اصطلاح اختلال یادگیری، از نیاز به تشخیص و خدمت به دانشآموزانی برخاسته است که به طور مداوم در کارهای درسی خود با شکست مواجه میشوند و در عین حال در چارچوب سنی کودکان استثنایی نمی گنجند.
( ویکی پدیا )
موسسه حمایت از کودکان کار پویا با رویکرد آموزش و خصوصاً اختلال یادگیری جزو اولین موسساتی است که با غور و تفحص در یکی از ریشهای ترین آسیب های آموزشی و یادگیری، فعالیت خود را در حوزه آسیب کودکان کار آغاز نموده است. کودکانی که شاید حتی از حق تحصیل در مدارس عادی نیز محروم باشند. با توجه به توضیحات ذکر شده میتوان ما بین تعاریف فوق ارتباطی منطقی برقرار نمود.
مؤسسه یاریگران کودکان کار پویا با رسالتی که برای خود برگزیده است، به گونهای مسئولیت اجتماعی خود را به عنوان واحدی آموزشی، جهت آموزش و پرورش کودکان کار ادا نموده و از سویی دگر با پرداختن به لایهای ریشهای و عمیقتر، به مبحث اختلال یادگیری ورود کرده است.
شاید بتوان اذعان نمود که وجه تمایز مؤسسه در همین پرداختن به اختلال یادگیری میباشد. چرا که بسیاری از مؤسسات همین که به جنبه آموزش و پرورش کودکان کار می پردازند ، مسئولیت اجتماعی خود را انجام دادهاند. یعنی فرصتی برای تحصیل، پرورش روحی، روانی، جسمانی و سلامت آنها و سرانجام فرهنگ سازی و تربیت اخلاقی.
زمانی که مؤسسهای با نگرشی تخصصی و موشکافانه به عرصهی آموزش به این فرشتگان پر شور و معصوم ورود میکند به نوعی پا از مسئولیت فراتر گذاشته و پا بر پلهای از نردبان عشق نهاده است. نردبانی که پله پله ریشهها را یافته، در جهت اصلاح آن برآمده و در پایان کودک را به تعالی میرساند، میپروراند و میآموزاند و در دامن پر مهر خود میرویاند.
اصلاح اختلالات یادگیری، به خودی خود یک فرآیند مستقل و کاملا تخصصی است. نیاز به آسیب شناسی ویژه خود، کنکاش در ابعاد روانی، آموزشی، محیطی، ژنتیکی و استفاده از تکنیکهای ویژه دارد. بنابراین موسسه پویا علاوه بر رسالت خود که به نوعی مسئولیت اجتماعی آن نیز میباشد، به حیطهای پرچالش و با طیف هایی گسترده ورود کرده و پا را فراتر نهاده است و طی این مسیر، سبب ایجاد فرصتی یکسان و برابر در یادگیری و تسهیل آن برای کودکان میشود. از این رو به طریق اولی مانعی بر طرد عاطفی این کودکان بوده و محملی است جهت اغنای عاطفی و سلامت جامعه، چرا که اگر این اختلال مرتفع نگردد، فرآیند آموزش دچار نارسایی شده و اثربخش نخواهد داشت.
با توجه و تدقیق در موارد مذکور، مؤسسه با رویکردی انسان شمول و اخلاق مدار، کمر همت به پرورش افرادی لایق، مسئول و دانا جهت فرآیند جامعه پذیری بسته است، تا از یک سو کودکانی با قدرت درک و تشخیص پرورش داده و ساختار اجتماعی جامعه را با نیک اندیشی و راست کرداری صیانت نماید و از سویی دیگر با پرورش قوای درونی و استعداد یابی این کودکان، انسانهایی خلاق، جستجوگر و اندیشه ورز به جامعه تقدیم کند.
شایان ذکر است، هنگامی که نظام آموزش و پرورش مؤسسه، به مخاطبان خود مهارت تغییر و تبدیل ماهیت قربانی بودن را به کنشگری و تفسیرگری میآموزد، جامعه سلامت خویش را حفظ نموده و کودکانی که میتوانند بالقوه سبب رکود و استهلاک جامعه باشند و آسیب محسوب شوند، به نیروی خلاق، زاینده و تحصیلکرده و در جهت پیشرفت و آبادانی تبدیل میشوند. فلذا نظام فرهنگی و تربیتی درست و کارا، فرصت طلبی را به کنشگری تبدیل کرده و به جامعه هدف ( کودکان ) قدرت نقشپذیری، واقع بینی، تحلیل موقعیت داده و مهارت تفکر نقاد و مطالبهگری را میآموزد. در چنین محیطی، الگوهای مطالبهگری به توسعه فردی و در نهایت به توسعه جمعی میانجامد.
به امید روزی که واژه کودک کار، بی معنا بوده و وجود خارجی نداشته باشد.