بچهها آرزوهای مختلفی دارند کوچک یا بزرگش را ما نمیتوانیم مشخص کنیم
روایت نیکی ثابتی مددکار موسسه یاریگران کودکان کار پویا
امروز صبح دختر کلاس ششمی ما به اتاقم آمد. خیلی وقت بود که ندیده بودمش. خوب که نگاهش کردم،دیدم چقدر تغییر کرده است هم از لحاظ ظاهر و هم رفتار.
میدانست که سال بعد در خانه کودک نخواهد بود . برای ادامه تحصیل باید در یک مدرسه دیگر ثبت نام شود.
در مورد نگرانیهایش گفت، اینکه دلش برای خانه کودک تنگ میشود. یا ممکن است همکلاسیهای جدیدش او را نپذیرند یا مدرسهٔ جدید را دوست نداشته باشد.
آرزوی او
در بین حرفهایش با خوشحالی گفت به تازگی در یک آرایشگاه شاگردی میکند، به قول خودش همه چیز را یاد نگرفته؛اما آرزو دارد در آینده یک آرایشگر حرفهای شود.
او این را خوب می داند که مخارج تحصیلی، سختگیریهای پدر و اجبار خانواده به ازدواج در سن کم، موانع بزرگی برای رسیدن به آرزویش شود .
مطمئناً تا زمانی که نیاز داشته باشد، همراهش هستیم . تلاش میکنیم حس امنیت و حمایت را حس کند. میدانم با پشتکار که دارد میتواند به آرزویش برسد؛ اما زندگی در چنین شرایطی قابل پیشبینی نیست.
آرزو
آرزو یکی از آن مفاهیمی است که در هر سنی و با هر شرایطی همراه انسان است. هر کودک و هر انسانی، با آرزوهای بزرگ و کوچک خود زندگی میکند. آرزوهایی که شاید برای برخی تنها یک رؤیا باشند و برای دیگران هدفی که با تلاش و پشتکار به آن خواهند رسید. اما وقتی به زندگی کودکان نگاه میکنیم، آرزوهای آنها نه تنها نمایانگر تمایلات شخصیشان است، بلکه بازتابی از واقعیتهای زندگیشان نیز میباشد. این واقعیتها گاه چنان سخت و طاقتفرسا هستند که مسیر رسیدن به آرزوها را پر از مانع میکنند.
صبح یکی از روزهای هفته، یکی از دختران کلاس ششم به اتاقم آمد. این دختر، یکی از کودکانی بود که مدتها در خانه کودک ما زندگی کرده بود، اما حالا باید به دلیل ادامه تحصیل، خانه کودک را ترک کند و به مدرسهای جدید برود. وقتی به او نگاه کردم، متوجه شدم که چقدر تغییر کرده است. نه تنها از نظر ظاهری، بلکه از لحاظ رفتاری نیز تغییراتی در او مشاهده میشد که نشان از رشد و بلوغ او داشت.
این دختر نگران آینده بود. او میدانست که سال آینده دیگر در خانه کودک نخواهد بود و باید به مدرسهای جدید برود، جایی که همه چیز برایش ناشناخته است. او از نگرانیهایش برایم گفت: اینکه دلش برای خانه کودک تنگ میشود، اینکه آیا همکلاسیهای جدید او را خواهند پذیرفت یا نه، و اینکه آیا مدرسه جدید را دوست خواهد داشت.
در میان این نگرانیها، او با شوق و ذوق از آرزویش برایم گفت. او به تازگی در یک آرایشگاه به عنوان شاگرد مشغول به کار شده بود و با وجود اینکه هنوز همه چیز را یاد نگرفته بود، آرزو داشت که در آینده یک آرایشگر حرفهای شود. این آرزو برایش مهم بود، چرا که آن را به عنوان مسیری برای خروج از وضعیت فعلی و رسیدن به یک زندگی بهتر میدید.
اما این دختر به خوبی میدانست که رسیدن به این آرزو آسان نخواهد بود. او از مخارج تحصیلی، سختگیریهای پدر و اجبار خانواده به ازدواج در سن کم به عنوان موانع بزرگی برای رسیدن به آرزویش نام برد. اینها موانعی بودند که میتوانستند مسیر رسیدن به هدف او را بسیار دشوار کنند.
به عنوان مددکاری که سالها در این زمینه کار کردهام، میدانم که باید از این کودکان حمایت کنیم تا حس امنیت و حمایت را در زندگیشان تجربه کنند. باید به آنها نشان دهیم که آرزوهایشان مهم است و با تلاش و پشتکار میتوانند به آنها دست یابند. اما در عین حال، باید واقعبین باشیم. زندگی در شرایط دشوار قابل پیشبینی نیست و ما نمیتوانیم به آنها قولی بدهیم که ممکن است نتوانیم آن را عملی کنیم.
این دختر با تمام مشکلاتی که در زندگیاش با آنها مواجه است، نشان میدهد که امید و آرزو همچنان در قلب او زنده است. او با وجود تمام موانع، به دنبال آیندهای بهتر است و این چیزی است که ما باید از آن حمایت کنیم.
در نهایت، باید به این نکته توجه داشت که کودکان در شرایط آسیبزا نیاز به حمایتهای ساختاری و اجتماعی دارند. از کودکانی که در شرایط سخت زندگی میکنند، نباید انتظارات غیرواقعی داشت. چرا که زیرساختهای لازم برای این کودکان فراهم نشده است و انتظارات زیاد تنها منجر به افزایش ناامیدی و حس تبعیض در آنها میشود.
باید به این کودکان فرصتهای بیشتری داد و از آنها حمایت کرد تا بتوانند با تلاش و پشتکار به آرزوهای خود برسند. این کودکان نیاز دارند که باور کنند میتوانند موفق شوند و این باور از طریق حمایتهای اجتماعی و فراهم کردن امکانات لازم برای رشد و پیشرفت آنها ایجاد میشود.
آرزوهای کودکان، انعکاسی از دنیای درون آنها و واقعیتهای زندگیشان است. این آرزوها شاید برای برخی تنها یک رؤیا باشند، اما برای دیگران میتوانند به هدفی دستیافتنی تبدیل شوند. ما باید به کودکان کمک کنیم تا با وجود تمام موانع، به دنبال آرزوهای خود باشند و به آنها دست یابند. چرا که هر آرزو، نوری است در دل تاریکیهای زندگی که میتواند مسیر آینده را روشن کند.
این روایت نه تنها داستان یک دختر جوان است، بلکه نمایانگر تلاشها و امیدهای همه کودکانی است که در شرایط سخت زندگی میکنند و آرزوهایی دارند که ممکن است تحقق آنها دشوار باشد. با حمایت و همراهی ما، این کودکان میتوانند به آرزوهای خود برسند و زندگی بهتری را برای خود بسازند.
در آخر این را متذکر شوم، از کودکانی که در شرایط آسیب زندگی میکنند نباید مانند کودکان اقشار متوسط و متمول انتظارات زیادی داشت؛ چونکه زیرساخت لازم برای این کودکان فراهم نشده است. انتظار زیاد فقط منجر به افزایش ناامیدی و حس تبعیض در آنها میشود.